وقتی پریود شدی اون و اعضا...[p2 و آخر]
&۲
با خروجتون از اتاق اعضا رو همینطور سوالی ول کرده و یاعث بروز خشم تو شد..
÷دیونه شدی پسر..هر چی باب میلته فکر کن دیگه یعنی چی؟؟!
خندید و سکوت رو ترجیح داده و به اتاق مشترکتون قدم برداشت..
÷هنوز سه هفته به خاطر صدا های اون شبمون سر زبونشونیم اینم میخوای سرزبونشون کنی؟؟؟؟
هیونجین:بیب..*نگاهشو بهت داد و وارد اتاق شد*او شب تقصیر ما نبود اونا بود که ساعت ۳ شب مثل جغدا بیدار بودن!
تا خواستی حرفی بزنی که وارد سرویس بهداشتی شد و گذاشتت رو زمین..
هیونجین:پد بهداشتی داری دیگه؟
÷اره..
هیونجین:درد که نداری؟
÷نه هنوز برو بیرون..
هیونجین:اوکی بیبی پشت درم چیزی نیاز داشتی صدام کن:)
بیرون منتظرت ایستاد که تو بلاخره بعد انجام دادن چیزای بهداشتیت بیرون امدی و چون دردت کم کم داشت شروع میشد کیسه آبگرم همراه قرصات برات آورد و تا موقعی که دردت کم بشه و بخوابی زیر دلتو ماساژ داد و...
داخل پذیرای ویو اعضا:
سونگمین:این دو واقعا رفتن همو بخورن؟
جونگین:نه نه هیونگ فک نکنم همو..
چان:جونگین!
جونگین:آخه هیونگ نگاه کن*دستشو به سمت مبل گرفت*نونا پریود شده و نمیخواست ما ها بفهمیم!
اعضا با دیدن چندین قطره خون رو مبل متوجه موضوع شدن و هر کار از دور برای خوب بودن حالت از قبیل..
خریدن وسایل های مورد نیازت توسط چان و چانگبین..
خریدن وسایل های که حالتو خوب کنه توسط لینو و هان..
خریدن تنقلاد مورد علاقت توسط سونگمین و جونگین و فلیکس:)
بود!
اونا واقعا هفت برادر و یدونه دوست پسر واقعی بودن که از داشتنشون شکر گذار بودی:)
the end . . .
با خروجتون از اتاق اعضا رو همینطور سوالی ول کرده و یاعث بروز خشم تو شد..
÷دیونه شدی پسر..هر چی باب میلته فکر کن دیگه یعنی چی؟؟!
خندید و سکوت رو ترجیح داده و به اتاق مشترکتون قدم برداشت..
÷هنوز سه هفته به خاطر صدا های اون شبمون سر زبونشونیم اینم میخوای سرزبونشون کنی؟؟؟؟
هیونجین:بیب..*نگاهشو بهت داد و وارد اتاق شد*او شب تقصیر ما نبود اونا بود که ساعت ۳ شب مثل جغدا بیدار بودن!
تا خواستی حرفی بزنی که وارد سرویس بهداشتی شد و گذاشتت رو زمین..
هیونجین:پد بهداشتی داری دیگه؟
÷اره..
هیونجین:درد که نداری؟
÷نه هنوز برو بیرون..
هیونجین:اوکی بیبی پشت درم چیزی نیاز داشتی صدام کن:)
بیرون منتظرت ایستاد که تو بلاخره بعد انجام دادن چیزای بهداشتیت بیرون امدی و چون دردت کم کم داشت شروع میشد کیسه آبگرم همراه قرصات برات آورد و تا موقعی که دردت کم بشه و بخوابی زیر دلتو ماساژ داد و...
داخل پذیرای ویو اعضا:
سونگمین:این دو واقعا رفتن همو بخورن؟
جونگین:نه نه هیونگ فک نکنم همو..
چان:جونگین!
جونگین:آخه هیونگ نگاه کن*دستشو به سمت مبل گرفت*نونا پریود شده و نمیخواست ما ها بفهمیم!
اعضا با دیدن چندین قطره خون رو مبل متوجه موضوع شدن و هر کار از دور برای خوب بودن حالت از قبیل..
خریدن وسایل های مورد نیازت توسط چان و چانگبین..
خریدن وسایل های که حالتو خوب کنه توسط لینو و هان..
خریدن تنقلاد مورد علاقت توسط سونگمین و جونگین و فلیکس:)
بود!
اونا واقعا هفت برادر و یدونه دوست پسر واقعی بودن که از داشتنشون شکر گذار بودی:)
the end . . .
۲۹.۷k
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.